یک به صفر گفت: عددی نیستی

آدم روشنفکر نیازی به نور چراغ ندارد

سمت راستم نشسته بود، نمی‌توانست چپ چپ نگاهم کند

اگر قرار بود حیوان باشم، دوست داشتم آدم باشم

شاید هیچکس اندازه “بازیگران” با “شخصیت” نباشد.

این روزها هرچی لباس ِ دل ِ ، تنگ

عقربه‌های ساعت خسته از تکرار، اما مرگ است خاموشی این تکرار

آزادی پرنده از قفس هنر نیست! هنر نساختن قفس است

 گفت: روی قولی که بهم داده وای میسه! :: گفتم: اگر دادیش به من، بذار خودم روش وای میسم.

تصاویر در تی‌وی از آنچه در واقعیت می‌بینید دروغترند.

اگر رد ِ پایم را پاک کنم شاید سایه‌ام گــُـمم کند.

چشم پزشکم هرچی عینک داد بهم عینکی بدبینی بود؛ با هیچکدام درست نمی‌بینم

ازم ناراحتی؟ :: نه؛ راحتم

آدم‌های لاغر همیشه دل‌تنگند.

گوسفند ِ بیچاره از شدت گرسنگی، جایی صبر کرد شاید زیر پایش علف سبز شود

صدای پیانو از ساز هم دلنشین‌تر است

معمولاً بازیگران تئاتر آدم‍‌های پا به‌ “سن” گذاشته‌ای هستند.

کشور مورد نظر اشغال است، لطفاً بعداً سفر کنید :: اوپراتور جهانی

 آدم تیزهوش خیلی زود رشته‌ی افکارش پاره می‌شود

زندگی یک خیابان یکطرفه‌ است که در آن دور برگردانی وجود ندارد

کچل‌ها اجباراً همیشه سرزده وارد خونه دیگران می‌شوند!

آدم کوتــَـه فکر نمی‌تواند بلند پروازی کند

آنقدر ذهن سریعی داشت که چیزی به ذهنش نمی‌رسید

گاهی اوقات واقعاً نمی‌کشم! نمی‌تونمم بکشم :: پیکاسو

آنقدر روی حرفهایم پافشاری کردم، پا درد گرفتم

مدارس و دانشگاه‌ها خیلی “باکلاس‌اند”

سال‌هاست می‌گم خوابم میاد، اما هیچ وقت نیامد یا هر وقت هم آمد، من خواب بودم

ببخشید؛ “جا” هست از شما تقدیر و تشکر کنم؟

موقعی می‌توانی مرا شیفته‌ی خود کنی که دستت به ضریح قلبم رسیده باشد

خــّـب باید عرض کنم خیلی جای ِ تقدیر و تشکر خالی

راه در جهان یکی‌ست و آن راه ِ دل ِ من است به تو

برای اینکه خورشید زندگی‌ام باشی، میلیون‌ها سال نوری از من دور شو!

دیروز اشکام از چشمم افتادن

نقاش: میتونم ماهی رو خوب از آب در بیارم

شاید تنها کسی که عاشق فحش آبدار باشد، کویــــر است

قهرمان دوی ِ المپیک نباید انتظار داشته باشه کسی به دادش برسه

“نی‌نی” سرخط زندگی و “بی‌بی” نقطه‌ی پایان ِ آن است

نامش خط‌کش است، اما خود قادر به کشیدن خطی نیست.

با اینکه قلبم تو قفس زندانی‌ست، اما باز هم داره به خاطر من میزنه

قبل از اینکه به حل مسائل پیش پا افتاده بپردازم، زیر پاهام لـِـه می‌شوند

دیگر به آخر ِ خط رسیده‌ام؛ نقطه‌ام باش

کاش می‌شد بستری فراهم کرد تا آسوده خوابید

گاهی آیینه اتاقم کیفیت ِ تصویر تلویزیون Full HD ام را به سخره می‌گیرد

هیچکس مانند تصویرم در آیینه ادای من را خوب در نمی‌آورد

کسانی که اعتقاد دارند “وایت بــُـرد” بهتر از “بلک بــُـرد” هست را باید به جرم‌ نژاد‌پرستی به زندان انداخت.

تا سنگ ِ بنای زندگی‌ت رو بپا نکنی، سرت هم به سنگ نمی‌خوره

تنها کسی که از سیگار کشیدن آسیب نمی‌بیند، نقاش است

هیچ وقت نمی‌شه پا تو کفش ِ کوچک‌ترها کرد

”قهوه”خانه جایی‌ست که در آن “چای” و قلیان صرف می‌شود

هوای ِ من را داشته باش خفه نشوم